چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

シآیا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا برای بنده اش کافی نیست! ؟؟؟シ

چـکــاوکــــ

زهرا محدثی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی معماری
دانشگاه گیلان
کلیه ی پروژه ها و پژوهش های معماری پذیرفته می شود.

۹۶ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

همه گویند سهل است ..

اما...

روح من ...

با یک دل سرد به پیشواز بهاران نرود...

دل من سرفه ی یک روز زمستانی را دوست دارد...

به بوسه ی گرم تابستان اعتمادی نیست ...

دل من دفتر ،چرکین به هزاران معشوقه نیست !!

دل من صفحه ی سیاه شبانگاهان نیست ...

دل من سیب گاز زده ای نیست ...

که کودکی وقیح به دندان کشیده باشد ...

نه،........

دل من آسمان صاف یک روز آفتابی نیست ..

دل من میزبان هزاران کبوتر نیست ...

دل من تئاتر به سر انجام رسیده ی یک شب سرد

دل من دفتر زیبای خداست ....

که رویش پاشانده از همه رنگ..

نقش زیبای بهاران را ....

نقش زیبای پر پرواز عقاب ...

نقش زیبای آخر شاهنامه..

نقش زیبای ادر کاسا و ناولها ...

نقش رنگین خود زیبایش ...

ومن چه خوشبختم که حال....

دیده ام دفتر زیبای خدا را.............!!!

زهرامحدثی(گیلانی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۴:۳۸
Zahra Gilani

ساده باشیم.
ساده باشیم چه در باجه یک بانک، چه در زیر درخت.
کار ما نیست شناسایی «راز» گل سرخ،
کار ما شاید این است
که در «افسون» گل سرخ شناور باشیم.
پشت دانایی اردو بزنیم.
دست در جذبه یک برگ بشوییم و سر خوان برویم.
صبح‌ها وقتی خورشید، در می‌آید متولد بشویم.
هیجان‌ها را پرواز دهیم.
روی ادراک فضا، رنگ، صدا، پنجره گل نم بزنیم.
آسمان را بنشانیم میان دو هجای «هستی».
ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم.
بار دانش را از دوش پرستو به زمین بگذاریم.
نام را باز ستانیم از ابر،
از چنار، از پشه، از تابستان.
روی پای تر باران به بلندی محبت برویم.
در به روی بشر و نور و گیاه و حشره باز کنیم.
کار ما شاید این است.
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم. 

سهراب سپهری        

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۰
Zahra Gilani

من به آغاز زمین نزدیکم.
نبض گل‌ها را می‌گیرم.
آشنا هستم با، سرنوشت تر آب ، عادت سبز درخت.
روح من در جهت تازه اشیا جاری است.
روح من کم سال است.
روح من گاهی از شوق، سرفه‌اش می‌گیرد.
روح من بیکار است:
قطره‌های باران را، درز آجرها را، می‌شمارد.
روح من گاهی، مثل یک سنگ سر راه حقیقت دارد.
من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن.
من ندیدم بیدی، سایه‌اش را بفروشد به زمین.
رایگان می‌بخشد، نارون شاخه خود را به کلاغ.
هر کجا برگی هست، شور من می‌شکفد.
بوته خشخاشی، شست و شو داده مرا در سَیَلان بودن.
مثل بال حشره وزن سحر را می‌دانم.
مثل یک گلدان می‌دهم گوش به موسیقی روییدن.
مثل زنبیل پر از میوه تب تند رسیدن دارم.
مثل یک میکده در مرز کسالت هستم.
مثل یک ساختمان لب دریا نگرانم به کشش‌های بلند ابدی.
تا بخواهی خورشید، تا بخواهی پیوند، تا بخواهی تکثیر.
من به سیبی خشنودم
و به بوییدن یک بوته بابونه.
من به یک آینه، یک بستگی پاک قناعت دارم.
من نمی‌خندم اگر بادکنک می‌ترکد.
و نمی‌خندم اگر فلسفه‌ای ، ماه را نصف کند.
من صدای پر بلدرچین را می‌شناسم،
رنگ‌های شکم هوبره را، اثر پای بزکوهی را.
خوب می‌دانم ریواس کجا می‌روید،
سار کی می‌آید، کبک کی می‌خواند، باز کی می‌میرد،
زندگی رسم خوشایندی است.
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ،
پرشی دارد اندازه عشق.
زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود.
زندگی‌ جذبه دستی است که می‌چیند.
زندگی نوبر انجیر سیاه، در دهان گس تابستان است.
زندگی بعد درخت است به چشم حشره.
زندگی تجربه شب پره در تاریکی است.
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.
زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می‌پیچد.
زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست.
خبر رفتن موشک به فضا،
لمس تنهایی «ماه»،
فکر بوییدن گل در کره‌ای دیگر.
زندگی شستن یک بشقاب است.
زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است.
زندگی «مجذور» آینه است
زندگی گل به «توان» ابدیت،
زندگی «ضرب» زمین در ضربان دل ما،
زندگی «هندسه» ساده و یکسان نفسهاست.
هر کجا هستم، باشم،
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر می‌رویند
قارچ‌های غربت؟

سهراب سپهری


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۳ ، ۱۴:۳۷
Zahra Gilani

تـــــــــــــــو شعـــــــــــرای سپیــــــــــــــد مــــــــــــن جــــــــــایـــــــــــــــی نمـــــــــــونــــــــــده واســـــــــــه تـــــــو

سیــــــــــاهــــــــــــی و در بــــدری از روزگـــــــــــار مـــن بـــــــرو............ 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۵ دی ۹۳ ، ۱۷:۴۰
Zahra Gilani

مـــــا آمــــده ایــــم زنــــدگـــــی کنیـــــم تا قیمــــتــ. پیــــدا کنیـــــم ......

نــــــه اینکـــــه بـــه هـــــر قیمتـــــی زندگــــــــی کنیــــــــــم....

آیت الله بهجت...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۱۴:۰۲
Zahra Gilani

باتمــــام وجـــود گنــــاه کـــردیــــم ...

نـــــه نعمتـــ هایش را از مــا گرفــــت ..........نـــه گنــاهانمــــان را فــاش کــرد........

اگـــر بنــــدگــــی اش را مـــی کـــردیـــــم .....چــــــه مــــی کــــرد ؟؟

آیت االه بهجت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۱۳:۵۳
Zahra Gilani

خــــــدایــــا بـــه مــن قــــدرتـــــی عطــــا فرمـــــا !کــــــه بـــه حکمتتـــــ ایمــــان بیــــاورم .....

بـــه مــــن منشـــــی عطـــــا فرمـــــا کــــه بـــــه نعماتتـــ نسبتــــ بــــه خـــودم مغـــرور نشــــوم ....

بــــه مــــن ذهنـــی عطـــا فــرمـــا کــــه بــه فهـــم وجــودتـــ تــوانا باشـــد.......

بـــه مـــن نفسی عطـــا فـــرمـــا بـــه دور از هــــوس !!

کــــه تجــــاوز نکنــــد از مــرز تــــو ...

بــــه مــــن دینـــــــی عطــــا فــــرما کــــه عمقـــش در دلـــــم ریشـــــه دوانــــده باشــــد....

وچــــون بیـــد با بــاد نلــــــرزد........

بــــه مــــن چشمـــانی عطــــا فـــرمــــا !کــــه دستانشـــان کوتــــاه از دیـــدن ناپاکــــی باشــد....

بـــه مـــن زبـــانــــی عطـــا فرمـــا کــه جز سبحـــــــــانکــ سبحــــانک یا الله گفتـــــن نتـــوانــــد......

بـــــه مــن   قلبـــــــی عطـــــا فرمـــــا !سرشـــــــــاز از عشــــــــق خودتـــــــــ..

سرشـــــــــــا از خـــــــــــــــــــــــدای مهـــــــــــربانـــــــــــــــــــــــم ........

زهرامحدثی(گیلانی) 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۱۳:۴۹
Zahra Gilani

از هـــــــزاران یکـــــــــــ نفـــــــــــــر اهــــــــل دل انـــــــــد .........

مابقـــــــــــــی تنـــــــــــدیســـــــــــی از آبـــ و گــــل انــــــــــــــــــد..............

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۱۳:۳۷
Zahra Gilani
Cute Pink Kaoani